یلدای سال۹۵
رادمهرم پسر خوبم،از پارسال شب یلدا تا امسال مدام یاد به قول خودت للدا و خاطره هاش بودی و سوال می کردی چرا دوباره للدا نمی گیری دوست دارم للدا بیاد و بالاخره آمد شیرینم و من برایت یلدا گرفتم و تو با ذوق و شوق هرچه تمام تر کمکم کردی و باز هم دوست داشتی همه وسایل شکل حیوانات باشه و کلی تشکر و ذوق و رقص و حرفهای دلنشینت که دل مامان و بابا رو می بری امیدوارم تمام یلداهای عمرت شاد باشی
به خاطر ذوقت یه یلدا خونه خودمون گرفتیم و شب یلدا خونه مامان جون عزیزت در کنار دوستان نازت شب یلدا رو گذروندی و وقتی برمی گشتیم تو ماشین گفتی مامان من این روزا رو خیلی دوست دارم سرت رو بردی به سمت آسمون و گفتی خدا هر روز للدا باشه خیلی خوب بود انشااله همه روزت خوب باشه دوستت دارم دردانه ام
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی