رادمهررادمهر، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره

بخشنده همچون خورشید

روز مادر و دلنوشته

به تو فكر مي كنم به روزهايي كه من هيچ چيز نبودم و تو مرا بيشتر از همه دنيا مي خواستي به تمام آن نه ماهي كه يك لحظه اش را هم يادم نمي آيد اما براي تو پرخاطره ترين و شيرين ترين روزهاي زندگيت بود،به روزهايي كه من نمي دانستم شادي چيست اما با هر تكانم تو از شوق خنديدي روزهايي كه من نمي دانستم درد چيست اما تو براي من درد كشيدي كه حتي فكر كردن به آن پشتم را مي لرزاند .به تو فكر مي كنم به روزهايي كه هربوا زمين خوردم دستم را گرفتي لباسم را تكاندي نگاه نگرانت را به من دوستي و دردم را به جانت زدي تو تنها كسي بودي كه تمام شكست هايم را ديدي و باز هم دستهايت را به سمتم دراز كردي  به تو فكر مي كنم به تو كه از تمام دنيا خوشبختي من را خواستي من كجا و چ...
8 اسفند 1397

روز عشق

عشق مادر دوست ندارم بگم دوستت دارم دوست دارم كه باور كني دوستت دارم ،هر روزم با تو روز عشقه  با پدر رفته بودي و براي مادر كارت تبريك گرفته بودي قربونت برم كه عكس روي كارت براي نوروز بود و بابا گفته بود اين نه گفته بودي مي خوام سورپرايزش كنم فكر كنه براي نوروزه😂😂   ...
30 بهمن 1397

روزهاي بي تكرار كلاس اول به روايت تصوير

  رادمهرم مدرسه را خيلي دوست داري و صبح زودتر از بابا حاضر مي شي و صبحانه مي خوري تا بابا دوش بگيره و حاضر بشه ،به بابا مي گي بازم تو عقب موندي اميدوارم هميشه انقدر اشتياق داشته باشي   زع     ...
29 بهمن 1397

باشگاه سواركاري

رادمهرم با توجه به علاقه فراوانت به سواركاري ثبت نامت كرديم باشگاه اسب سواري و يك دوره آشنايي و اصول اوليه رو گذروندي و با پونيهاي خوشگل آشنا شدي و بخاطر زمستان تعطيل شد تا انشااله تابستان  عزيزدلم خيلي دوست دارم اين رشته رو ادامه بدي و خودت هم دوست داري اميدوارم بتونم در اين زمينه مشوق و كمكت باشم    ...
29 بهمن 1397