دلشوره هاي مادرانه
نوشتن زیباترین کار دنیاست
و من می نویسم تا برایت به یادگار بماند آنچه مادرت می دید ،می شنید و حس می کرد
می نویسم چون می دانم روزی که چشمان زیبایت آنها را بخواند عشق مادرانه من را درک خواهی کرد ....عشقی نامتناهی به وسعت آسمان آبی
تو را نگاه می کنم که خفته ای کنار من پس از تمام اضطراب ،عذاب وانتظار من
تو را نگاه می کنم که دیدنی ترین تویی و از تو حرف می زنم که گفتنی ترین تویی
بی آنکه بدانی چقدر دوستت دارم و هر روز دوست داشتنت را در نوشته هایم تمرین میکنم چقدر دوست داشتن تو شیرین است....
بخوان مرا که نوشته هایم از احساساتم هست و از احساس من تا بارانیترین هوای عشق چیزی نمانده است بخوان مرا که میدانم یک روز در کنار هم به اوج خواهیم رسيد.
رادمهرم شيرين مامان لحظه هايمان بي وقفه از پس هم مي گذرند و من و تو روز به روز به هم وابسته نمي دانم چطور از اين همه وابستگي رهايت كنم كه فقط خدايم مي داند كه چقدر برايم سخت است وقتي چشمان بي تاب و نگرانت را از يك لحظه دوريت از من مي بينم و صداي پر از التماست كه دل هر سنگي را آب مي كندمي شنوم گاهي وقتها تصورمي كنم اگر من نباشم اگر تو برحسب روزگار زماني مرا نداشته باشي چه برسرت مي آيد چه مي شود برتو وقتي از يك ثانيه دوري از من بي وقفه اشك مي ريزي چطور مي تواني تحمل حتي يك روز نديدن من را داشته باشي دلبندم نمي دانم كه وقتي اين نامه را مي خواني من هستم يا نه ولي بدان تمام خواسته ماماني از تو اينه كه حتي لحظه اي غم به دل مهربون و كوچيكت راه ندي و بداني اين نبودنها و بودنها هميشگي نيست گلم
پسرم ! درنهایت خوش بینی هم نمیتوانم به این فکر کنم که تو هرگز چیزی را در زندگیت از دست نخواهی داد و طعم تلخ جدايي را نخواهي چشيدانسان دائما در حال از دست دادن است.چیزهای کوچک یا بزرگ.چیزهای کم ارزش یا باارزش.اما یک چیزهایی در زندگی هست که از دست دادنشان سخت است.وقتی از دست می روند تا مدتها حالمان را خراب می کنند و گاهی تا ابد فراموش نمی شوند.یکی از چیزهایی که تو باید یاد بگیری هنر روبروشدن با این طعم تلخ است.طعم تلخ از دست دادن.
رادمهرم از آفريدگار مهربانم عاجزانه خواستم و مي خوام كه هميشه كنارمون باشه و بزاره طعم شيرين لحظه هاي بي تكرار بزرگ شدنت را ببينم و كنارت باشم آمين