رادمهررادمهر، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 3 روز سن داره

بخشنده همچون خورشید

نصيحتم برايت

1393/5/22 3:01
نویسنده : مامان فرناز
149 بازدید
اشتراک گذاری

رادمهرم می دانی 
وقتی یک کبوتر با کلاغ ها معاشرت می کند، پرهایش سفید می ماند اما قلبش سیاه
می شود؛ دوست داشتن کسی که لیاقت ندارد اسراف محبت است.
کبوتر من! تو آزادی که با هر کس دوست داری معاشرت کنی. تو آزادی که به هر کجا
می خواهی پر بکشی.
کبوتر من! می دانم که شوق سر در آوردن از اسرار این جهان پهناور و مرموز در وجودت بیداد
می کند؛
 می دانم که چشم های خوشگلت از دیدن سیر نمی شود.

می دانم که مهربانی ِپر از عشقی پر از حسی پر از احساس دوست داشتن
خوب خوب می شناسمت و بیشتر از آن چه فکر کنی، می فهممت.
کبوتر قشنگ من! تو آزادی هر کجا دوست داری برای خودت آشیانه بسازی؛
 تو آزادی که آشیانه ات را با هر رنگی که می پسندی، بیارایی.
تو این اختیار را داری که بخواهی یا نخواهی؛
دوست داشته باشی یا نداشته باشی؛
بمانی یا نمانی؛ بخوانی یا نخوانی 
تو آزادی که فرشته های آسمان را به آشیانه ات راه بدهی یا ندهی.
اما کبوتر زیبای من! حواست جمع باشد که اگر با کلاغ ها معاشرت کنی قلبت سیاه می شود؛
 قلبت اگر سیاه شود معنایش این است که «مسخ» شده ای؛ یعنی این که دیگر یک کبوتر
نیستی!

دردانه ام 
اگر سهمی از فردا داشتم که هیچ…
اما اگر فردا سهم من نبود…
از سهم خودت یک یادش بخیر ساده برایم کنار بگذار و نصیحتم را به خاطر داشته باش 

 

پسندها (5)

نظرات (0)