رادمهررادمهر، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 4 روز سن داره

بخشنده همچون خورشید

تو يك آرزوي مدامي

1393/3/19 2:49
نویسنده : مامان فرناز
163 بازدید
اشتراک گذاری

روزها مي گذرند با چشم بر هم زدني

به ياد بيست و يك ماه پيش مي نويسم به ياد تك تك دقايق و ثانيه و لحظه هايش كه عزيزترين لحظه هايم بودند ،بي شك ناب ترينشان 

لحظه هاي مادر بودن كه جز مادر باشي،نمي تواني درك كني

شيرخوردنت ،دست بالا آوردنت،اولين لبخندارادي ات،نشستنت،دندان درآوردنت،راه رفتنت،اولين كلمه اي كه گفتي و ....

لحظه هاي نفس كشيدنت كنارم درست دهان به دهان من آنجا كه نفسم را با تو هماهنگ مي كردم كه بازدم تو،دم من باشد 

لحظه هايي كه چشمان زيبايت مرا مي جست 

لحظهاي پرمهر خوابيدنمان بوسه هاي لطيفت نوازش دستان كوچك و پر مهرت و همه و همه هر روز برايم تكرار مي شوند

با تو لحظاتي را گذراندم كه جز زيبايي در آن نديدم هر چه بود عشق بود و شور كودكي و دنياي پاك تو 

با تو خنديدم با تو گريه كردم با تو بهترينها را تجربه كردم روزهايي كه ديگر برنمي گردد روزي صدبار دلم تنگ تمام دقايق و ثانيه هايش مي شود تنها يادشان است كه آرامش بخشه و لبخند جاري مي كند هميشه به يادشانم به ياد همين ٢١ماهي كه گذشت

باشد كه بيست و يك سالگيت و روزهاي درخشان پيش رويت كه تو كه تو يك آرزوي مدامي

رادمهرم

من هر روز دوباره و دوباره و دوباره عاشقت مي شوم

باوركن فقط همين باور كن دوستت دارم آرزوي مدام من

پسندها (6)

نظرات (0)