رادمهررادمهر، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 4 روز سن داره

بخشنده همچون خورشید

عاشق چشم سیاه و لب اناب توام

1393/3/11 3:00
نویسنده : مامان فرناز
193 بازدید
اشتراک گذاری

روزی که عشق به قلبم هدیه شد اواخر تابستان بود 
پاییز از میان انبوه گرمای شهریور سلام میکرد 
ومن
آنروز بود
که دو تیله سیاه را در میان گرمای آفتاب دیدم
چشمان سیاه تو 
از زبان فرهاد به شیرینش برایم گویا تر حرف میزد
من چشمهایت را میدیدم
وقلبم با تمام وجود عشق را فریاد میزد
من ان روز عاشق تو شدم
انروز بود که قلبم به شدت لرزید
قبل تر ها هم بودم آن زمانی که ریشه در وجودم داشتی 
اما عشقم با دیدن سیاهی چشمانت انگار رنگ دیگری گرفت 
آن زمان که پانزده روز تا شروع برگ ریزان پائیز مانده بود 
برگ ریزان قلب من شروع شد با هر نفست قلبم به شماره افتاد
انگار خداوند وقتی تو را آفرید همه حواسش به آرزوهای من بود 
که تو با آن چشمان سیاهت شدی همه آرزوی من

پسندها (6)

نظرات (2)

یک دوست
11 خرداد 93 8:59
23 خرداد تولد عشقمون امام زمانه ، آرزوکن و ۵ صلوات بفرست ، هدیه کن به آقامون و این پیام رو به 5 نفر بفرست تا میلیون ها صلوات نثار آقامون بشه ، آخرین حلقه نباش هزینش فقط کپی هست ، عوضش تا روز تولدش بهت کادو میده ، بسم الله نیت کن , التماس دعا
مامانی
11 خرداد 93 22:10
ما هم سلام ،منم از اینکه به وبلاگمون سر زدید متشکرم. با اجازتون اسمتون رو به لیست دوستام اضافه کرد. کوچولوی نازتو ببوس.
مامان فرناز
پاسخ
خواهش می کنم از شما هم ممنون خوشحال شدم قابل دونستید شما هم کوچولو را ببوسید