رادمهررادمهر، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 29 روز سن داره

بخشنده همچون خورشید

لباس پلیس سوغاتی مامان جون و باباجون عزیزت

1393/3/10 2:04
نویسنده : مامان فرناز
169 بازدید
اشتراک گذاری

پسر قشنگم مامان جون و باباجون مهربانت بیست و چهارم اردیبهشت ماه 93 رفته بودن به قول تو عزیزم خونه خدای رحیم این ده روز که نبودند هر روز می گفتی مامان جون رفته خونه خدای رحیم دعا کنه ده روز دیگه بیان ببیی بتشیم عزیز دلم بالاخره روز موعود فرارسید و با خوشحالی هرچه تمام رفتی استقبال مامان جون و باباجون عزیزت وقتی دیدیشون کلی ذوق کردی و زیارت قبول گفتی و همش می گفتی مامان جونم چشماش مهربون شده خیلی برام جالب بود این حرفت عزیزم هر چه در دل داشتی تا خونه به مامان جون گفتی مهربانم ببیی دیدی کلی ذوق کردی و می گفتی ببیی تاب تاب اباسی کرد خلاصه عزیزم خیلی خیلی ذوق می کردی مامان جون و باباجونت زحمت کشیده بودن سوغاتیهای خیلی قشنگی برات آورده بودند امیدوارم همیشه قدردان محبتهایشان باشی خیلی خیلی خیلی دوستت دارن و جواب محبتهایشان را همیشه بده گلم از بین سوغاتیها علاقه شدیدی به لباس پلیس  عربستان نشون دادی و از اون روز همش می گی مامان پلیس 110 بشم می پوشی و رژه می ری و می گی الو الو پلیس 110 الهی دورت بگردم خیلی خیلی بهت می یاد نه اینکه مامانت باشم بگما نه واقعا بهت می یاد پلیس کوچولوی من 

پسندها (3)

نظرات (0)