رادمهررادمهر، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره

بخشنده همچون خورشید

دلنوشته پاييزي

1397/9/17 10:59
نویسنده : مامان فرناز
427 بازدید
اشتراک گذاری

 

چشمانم را می بندم تصور میکنم...

باد نوازشگر پاییزی..

نم باران، بازتاب نور ماه..

بر روی سنگفرش خیابان...

کوچه ای خلوت،چشمان گیرایت..

در هر قطره ی متبلور باران نقش می بندد.

نیستی و همیشه هستی...

همچنان قدم می زنم..

لا به لای نگاه های نافذت...

در ایستگاه زمان..

سنگینی نگاهت..

با نگاه پرسشگر من...

که چگونه رویایی

این چنین زلال؟

تو نیستی و من

از نگاهت سرشار...!

چطور مي شود شايد حسش سنگين باشد 

صدايت ،نگاهت،گيرايي چشمانت همه و همه در بند بند وجودم است تا بيايي و در آغوش بگيرمت 

رادمهرم اين روزهاي پاييزي مشغول درس و يادگيري و حس خوب كاغذ و دفتر و مشقي چقدر ذوق داري وقتي نشانه جديدي را يادمي گيري و هر روز تكرار مي كني كه چند تا ياد گرفتي مي نويسي و با عشق نگاه مي كني به دفترت و ازته دل مي خندي ،خوشحالم عزيزم كه خوب مأنوس شدي با مدرسه ،چقدر شيرين است كه خودت را در آغوشم بياندازي و كارتي كه خودت با دستان پرمهرت درست كردي و با خط زيبايت نام مرا نوشتي را با عشق تقديمم كني چه چيزي از اين زيباتر،دوستت دارم نازنينم و دوست داشتنم برايت تمامي ندارد ،شادباشي 

پسندها (4)

نظرات (3)

مامانمامان
17 آذر 97 19:24
چقدر زیبا و شیرینگل
مامان فرناز
پاسخ
لطف دارين عزيزم ❤️
مامان الیمامان الی
27 آذر 97 9:58
بی شک رادمهر عزیزم این همه احساس و عشق را از درون یک مادر بااحساس و عاشق الگو گرفته ، تمام لحظه هایتان آکنده از مهر و عشق و آرامش محبتبوسبوس
مامان فرناز
پاسخ
ممنونم از لطف و نگاه پرمهر و زيبات💋💋💋💋
مامان زهرهمامان زهره
4 دی 97 9:26
قشنگ میفهمم چه حسی داری یه حس شادی و بغض که اونم از شادیه منم این حس فوق العاده رو تجربه کردم. و باید بگم که واقعا با سلیقه و خوشکل درست کرده ماشالله.محبت
مامان فرناز
پاسخ
دقيقا عزيزم ،ممنون از پيام پرمهرتون