خدا را شکر که هستی گلم
توی زندگی عاشق شدن، نه برنامه ریزی شدست و نه با دلیل اتفاق میفته اما وقتی که عشق حقیقی باشه تبدیل میشه به برنامه ی زندگیتون و دلیل زنده بودنتون مثله"تو" که عشقت شده برنامه ی زندگیم وخودت دلیله زندگیم... از خدا دیگر هیچ نمیخواهم ، دیگر هیچ آرزویی ندارم ، رویایم را میخواستم که به آن رسیدم ، دنیا را میخواستم که آن را به دست آوردم ، رویایی که همان دنیای من است، و تویی که همان دنیای منی
گاهم
نفسم
روحم
جانم
به سوی توست
تو که با گوشه لبخندی ، دلم را شاد می کنی !
برایم شعر می خوانی ، نقاشی می کشی و هزاران کار دیگر که می توانی انجام دهی و اگر هم نتوانی از الان وعده انجامش را به مامان می دهی
و من بسیار خوشبختم داشته هایت را سرمه ی چشمانم می کنم و با سوی آن خدا را می بینم در لحظه ، لحظه ی زندگیم .
رادمهر عزیزم می بوسم دستانت را زمانی که زوایای صورتم را می کاود و می بوسم چشمانت را زمانی که به جستجوی من می گردد.
فرشته زیبا روی من خدا را شکر می کنم بابت آنچه را که من دارم و دیگران ندارند و فقط کسانی حس و حال مرا دارند که فرشته ای مانند تو در بغل دارند .
برای رادمهرم : بوسه بر صورتت تمام خستگی ام را در می کند .
برای خدایم : خدایا فقط شکر برای همه چیز .