رادمهررادمهر، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 19 روز سن داره

بخشنده همچون خورشید

دلنوشته

1397/5/8 1:31
نویسنده : مامان فرناز
484 بازدید
اشتراک گذاری

آنجا که تو ایستاده ای میدوم هر روز این دویدن ها را تکرار میکنم بی آنکه ذره ای خسته شوم
این راه پر از سنگ و خارا هم باشد مقصدش تویی ،مقصد و مقصود والایم من از دویدنها نمیترسم اگر خط پايانش تو باشي

سرشار میشوم از مادرانگی, وقتی دستهایت را در دستهايم مي گيرم  دستهای نرم و مهربانت كه لمس كردنش حس عجيبي به من مي دهد وقتی می بینم که میشود دستهایت را گرفت و به قامتت تکیه داد؛ رادمهرم بزرگ مي شوي و دستانت بزرگتر ،نمي دانم لياقت اين را دارم كه روزي دستان مردانه ات را در دستانم بگيرم و با عشق براي ديدن چشمهايت سرم را بالا بگيرم وااي تصورش هم زيباست 
يه دونه مامان بيا ياد بگيريم دستهاي همو محكم تر بگيريم توي شلوغي ها دغدغه ها دلتنگي ها 
دستهاي پرمهرت رو هميشه متواضعانه هديه كن به مهر نه به خشم 
نازنينم تو خوابي و من بي خواب ،بالاي سرت نشسته ام و مي نويسم دلتنگم و پر آشوب هروقت كه از تو مي نويسم آرام مي شوم و بهانه گيريم تمام مي شود ببخش اگر نوشته هايم تميز نيست هر چه كه در دلم است مي نشيند بر كلبه عاشقانه مان، اميد دارم بر دل تو هم بنشيند،آمين🙏
شبت پر از ستاره هایی باشه
که هر شب به خدا سفارشتو میکنن
که همیشه ماه بمونی
شب بخیر ماه من

پسندها (4)

نظرات (1)

مامان الیمامان الی
11 مرداد 97 10:59
مثل همیشه زیبا و پر از احساس محبتمحبت
مامان فرناز
پاسخ
عزيزمي نگاهت زيباست و قلبت پر احساس،مرسي كه هستي❤️❤️