دو سال و هفت ماهگي
رادمهرم پسر دوست داشتني ام اين روزها كه عطر بهار همه جا را بهاري كرده انگار ارابه ی زمان هم شتابی دوچندان برای عبور از این سال را گرفته.....مثل دل من که با تمام توان در حال بازسازی خاطراتی خوش از گذشته ها و پیوند زدنشان با ساقه های ترد اکنون است.
من اما آهسته اهسته بهار را مي گذرانم آرام آرام روزها را مي گذرانم اكنون كه شانزده روز از اين سال گذشته هزاران بار خدا را شاكرم كه با آرامش و خوشي و سفر و سلامتي گذشت و از يزدان بي همتا مي خواهم كه بعد از اين هم برايمان خوب بخواهد.
با لذت اين روزها را با شكر حضورت پیوند می زنم.
رادمهرم روزی هزار بار خدا را برای داشتنت.......بوئیدنت...شکر می کنم.
درست دوسال و هفت ماه است که بهار میهمان خانه مان است سي و يكمين ماهروزت خجسته شيرينم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی