سومین پاییز زندگیت
پسرم سلام صبح غزلخیزت بخیر روز نگاه عاطفه انگیزت بخیر
خاطره ی آمدنت ازحافظه ی شهریور پاک نمی شود تو بی تکرارترین حادثه ی تقویمی ...یک تابستان دیگر از عمر شیرینت گذشت و سومین پاییز عمرت آمد
پاییزی که مرا عاشق می کند بارانش عاشق تر خاطرات گذشته در جلوی چشمانم ستاره می زند
گوش کن صـــدای نـفـسـهـای پــایـیــز ، ایــن زیـبـاتـریـن فـصـل خــدا مـی آیــد امیدوارم برایت
پــایـیـزی خـوش رنـگ که زرد و نــارنـجــی نـبـاشــد ، پــایـیـزی کـه دلــت نـگـیـرد و غـروبـش غـــم نـداشـتـه بـاشـد .
و در کــوچـه پــس کــوچــه هـایـش بـغـض نـبـاشـد
پــایـیــزی کـه ،
مــهــر و آبـان و آذرش برایت خاطره ساز باشد
یـک پــایـیــز دوســت داشـتـنـی کـه شــایــد مـــال مــن و تــو بـاشــد ،
مـیـمـانـیـم بـه امـیــد پـایـیــزی کـه نــه از فــاصـلـه خــبــری بــاشــد ،
نـه از درد ، نـه از زخــم ، نه از غم
بــه امــیـد پــایــیـزی کـه وقـتـی بـه آخــر رســیـد ،
جــوجــه ای از جــوجــه هــایـمـان کــم نـشــده بـاشــد .