رادمهررادمهر، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره

بخشنده همچون خورشید

دوست می دارمت شیرینم

تو را در طبیعت بکر چون یاس و در افکارم از احساس  در انزوای تنهایی بی حد تو را در شبانه ی لبخند  تا صبح دور و به اندازه ی یک جرعه خدا ....................... دوست می دارمت   ...
13 ارديبهشت 1393

زمستان و برف بازی

رادمهر عزیزم دو زمستان را تجربه کرده ای تا به امروز که مامانی این مطلب رو برات می نویسه عزیز مامانی سال 92 برف خوبی اومد و کلی برف بازی کردی و خوشحال بودی و همش می گفتی بییم برف بازی دشنگه یعنی قشنگه عزیزم امیدوارم بخت و اقبالت مثل برف قشنگ و سفید باشه دوستت دارم . ...
11 ارديبهشت 1393

شب یلدایت عزیزم

شب یلدا شبی که در آن انار محبت دانه میشود و سرخی عشق و عاطفه نثار کاسه های لبریز از شوق ما شبی که داغی نگاه های زیبای بزرگترها در چشمان کودکان اوج می گیرد و بالا می رود عزیز رادمهرم یلدای سالهای 91 در سن سه ماهگی و 92 سن 15 ماهگی شیرین ترین هندوانه شب یلدای مامان و بابایی شده بودی خیلی خیلی شیرین مثل قند دوستت دارم الهی صدها یلدا را تجربه کنی قشنگ مامانی ...
9 ارديبهشت 1393

حمام و آب بازی

رادمهر عزیزم حموم دوست نداشتی از اول و کلی مامان اذیت می کردی ولی زیاد این مسئله طول نکشید و شدی عاشق حمام  دیگه به هربهونه ای می خوای بری حموم می گی کثیف شده آب بازی بشوییم قربونت برم من  ...
8 ارديبهشت 1393

آلبومی زیبا از خوابیدنت فرشته ام

باز صدا میزنم تو را امشب باز می سپارمت به اون کسی که تو دیار بی کسی بین همه دلواپسی مونس و همدمم بوده تو رو به من هدیه داده شبت بخیر بهانه زندگی                  عزیزم خواب و بیدارت قشنگه     شب من بی تو و بی آب و رنگه                                            بخواب ای نازنینم مهربونم دلنشینم  منم من عاشقت آروم باش بهترینم  تو بخواب نازنینم به جان تمام دلواپسی هایم قسم که لحظه ای دیده بر هم ننهم و نگهبان تمام غزل های برباد رفته باشم قول می دهم ...
8 ارديبهشت 1393

سفرهای خوب با بهترین همسفر

عزیز رادمهرم تو ده ماهگیت باباجون برای روز 13 تیر ماه 92 ترتیب برنامه مسافرت رو داده بود و برای اینکه گلم اذیت نشی و تو فصل تابستون گرمازده نشی شهر تبریز را انتخاب کرده بود و ماماهم استقبال کرد خاله پروین هم بابایی زحمت کشیده بود و دعوت کرده بود و کلی خوش گذشت عزیزم خیلی خوشحال بودی می ترسیدم تو هواپیما اذیت بشی ولی خیلی خوب همکاری کردی گلم . رادمهر قشنگم عمه زهرای مهربونت وقتی تو شکم مامان بودی نذر گوسفند برای مشهد کرده بود و دوست داشتیم اولین مسافرتت به مشهد و پابوس امام رضای مهربون باشه ولی چون تابستان بود و احساس کردیم تو گرما و شلوغی اذیت می شی .عزیزدلم سیزده ماهت بود که بابای عزیزت برای دوم آبان 92 عید غدیر خم برنامه سفر رو تر...
7 ارديبهشت 1393

آلبومی زیبا از دوستانی زیبا

عزیز رادمهرم می خوام عکسهایی از دوستای نازنیت برایت بزارم  تا لحظات خوبی که با این عزیزان داشتی رو به تصویر بکشم گلم خیلی دوستشون داری و روزی چندبار اسمشون رو به زبون می یاری و تو رویاهات در حال بازی کردن باهاشونی گلم امیدوارم در آینده هم دوستای خوبی برای هم باشید و همیشه قدر هم رو بدونید و صمیمی باشید . عزیزم به مرور به عکسای قشنگت اضافه می کنم . رادمهرم می خوام با زبون شیرین خودت دوستای نازنینت رو معرفی کنم و  در حال حاضر که این مطلب برات به یادگار می گذارم 19 ماهته و سن دوستای عزیزت رو برات بنویسم  . ایین : دختر خاله نگین  عزیز 13 سالشه دپی ناز : دختر عمه پریناز  پریناز عزیز 3/5 سالشه&...
7 ارديبهشت 1393

شعر باباصفاي مهربان براي تولد يكسالگيت

مبارك باد بر راد اين ولادت                         دلش شاد و تنش گردد سلامت بيامد اختري از ماه تابان                           بگفت خورشيد را اي نور ايمان اگر هستي تو خورشيد درخشان               نمودم خانه اي را من گلستان منم نوري ز گردون سپهرم                        عزيزم نور چشمم رادمهرم مهم من مه لقايم مه جبينم                       دلم من دل ربايم...
7 ارديبهشت 1393