رادمهررادمهر، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 16 روز سن داره

بخشنده همچون خورشید

لباس پلیس سوغاتی مامان جون و باباجون عزیزت

پسر قشنگم مامان جون و باباجون مهربانت بیست و چهارم اردیبهشت ماه 93 رفته بودن به قول تو عزیزم خونه خدای رحیم این ده روز که نبودند هر روز می گفتی مامان جون رفته خونه خدای رحیم دعا کنه ده روز دیگه بیان ببیی بتشیم عزیز دلم بالاخره روز موعود فرارسید و با خوشحالی هرچه تمام رفتی استقبال مامان جون و باباجون عزیزت وقتی دیدیشون کلی ذوق کردی و زیارت قبول گفتی و همش می گفتی مامان جونم چشماش مهربون شده خیلی برام جالب بود این حرفت عزیزم هر چه در دل داشتی تا خونه به مامان جون گفتی مهربانم ببیی دیدی کلی ذوق کردی و می گفتی ببیی تاب تاب اباسی کرد خلاصه عزیزم خیلی خیلی ذوق می کردی مامان جون و باباجونت زحمت کشیده بودن سوغاتیهای خیلی قشنگی برات آورده بودند امی...
10 خرداد 1393

رادمهرم هرگز فراموش نکن .......

پسرم هرگز فراموش نکن در این دنیا نمی تونی مردم رو مجبور کنی دوست داشته باشن،عاشقت باشن،تائیدت کنن،بهت احترام بذارن، قبولت کنن و باهات خوب باشن هیچ اهمیتی نداره پسرم بدان زندگی،بدون روز های بد نمی شود،بدون روز های اشک و درد و خشم وغم نمی گذره اما،روزهای بد، همچون برگ های پاییزی،باور کن که شتابان فرو می ریزند،و در زیر پاهای تو، اگر بخواهی استخوان می شکنند،و درخت استوار و مقاوم بر جای می ماند عزیز من برگهای پاییزی،بی شک، در تداوم بخشیدن به مفهوم درخت ومفهوم بخشیدن به تداوم درخت،سهمی از یاد نرفتنی دارند.... عزیز من فراموش نکن شب عمیق است،اما روز از آن عمیق تراست.غم عمیق است اما شادی از آن هم عمیق تر است،بزرگان&nb...
8 خرداد 1393

کوچولو بودی بزرگ شدی ماشاء اله

پسر قشنگم رادمهر گلم دیروز عکسی از تو قشنگ مامانی با بابایی گرفتم که وقتی عکس نگاه می کردم خاطره عکس پنج ماهگیت در ذهنم مرور شد و دلم خواست برایت این عکس را به یادگار بگذارم و بنویسم برایت  از اینکه چقدر از بزرگ شدنت و مقایسه این دو عکس ذوق کردم خیلی دوست دارم عکسو به خوبی بزرگ شدنت را نشان می دهد مهربانم عزیز دلم یک سال و هشت ماه و بیست و دو روز  است که تو را دارم خدا را شاکرم که دلبندم بزرگ شدنت را می بینم انگار همین دیروز بود که اولین نگاه مهربانت را به مامانی هدیه کردی باورت نمی شه مامانی هر وقت بهش فکر می کنم لذت در آغوش گرفتنت بوییدنت برایم تکرار و تکرار می شه و ناخودآگاه اشک از چشمانم سرازیر می شه بارها و بارها فیلم به دنی...
7 خرداد 1393

لبخندت را در طلوع خورشید می بینم

رادمهرم درست لحظه ای که محکم تو را در آغوش میفشارم و تو از گوشه چشمانت مرا می پایی همه ی حس وابستگی و دلبستگی ات را میفهمم.... برای هر گریه ات تعبیری است.... شیرینم ! گریه نکن رزق و روزی ات در جام واژگونی در تن من تعبیه شده و تو گرسنه نخواهی ماند.. شیرینکم! بیقرار مشو آغوشم صمیمانه ترین پناه توست از تلنگر دنیا دلگیر مشو    عزیر رادمهرم عطر تو بود به گمانم که اینجا را پر کرد از خوبی و امید و خاطره......گمانم که نه.....قطعاً عطر تو بود....وگرنه این همه خاطره با یک نسیم ملایم زنده نمی شد....و یک زمین مرده مرطوب و سبز نمی شد.....نکند باز هم تو دلی برده ای.......  عجیب بود از اتفاقی که دیشب افتاد.....از گردی که رو...
3 خرداد 1393

زمزمه هایت برای مامان و بابا

پسر مهربانم می خوام شعری از زبون شیرینت که در خلوتت برای مامان و بابایی زمزمه می کنی را برایت بنویسم گل قشنگم وقتی سرگرم بازی هستی یا اینکه با مامان و بابایی بیرون می ری با صدای دلنشینت که دل مامان و بابایی برایت قنج می ره می خونی مامانی نی مامانی نی فدات شم بابا جی جی بابا جی جی فدات شم مامان نی نی مامان نی نی عزیزی بابا جی جی بابا جی جی عزیزی  چه زیباست این دنیای عاشقانه ی تو اینبار هم تو گفتی دوستم داری و دو تا به نفع تو دلم دیوانه شده از دست محبتهای تو ...
1 خرداد 1393

زیباترین عاشقانه هایم

عشق من پسرم نامه ام را ادر اینجا برایت زمزمه میکنم  باد مرا همراهی میکند و قاصدکم را به دیدارت رهسپار میسازد ...  من ...زیباترین عاشقانه ام را  با عشق  با احساسم  برای تو  با قایقی از جنس باد میفرستم  در ساحل منتظر باش  زیرا امواج قایق حاوی عاشقانه ام را برایت خواهند اورد  شاهزاده ای من  دوستت دارم    ...
1 خرداد 1393

دنیایم را با نگاهت زیباتر کن

                                  رادمهرم ای نگاهت نخی از مخمل و از ابریشم یادت باشد که دنیام با تو آغاز میشود  روزم با تو و خورشید زندگیم با تو گرما می گیرد  نسیم عشق با بوی خوش تو بهاری میشود و تمام فصول سالم برای تو خود را می آراید  یادت باشد که شبم بی زلال نگاه تو دلش می گیرد بدان وقتی نگاه می کنی چشمی هست که تو را عاشقانه می نگرد باور کن نگاهت زیباست زیبایی نگاهت را باور کن  و دنیایم را با نگاه زیبایت زیبا ترکن  ...
1 خرداد 1393

بی تو هرگز کی توانم

رادمهر گلم ای پسرم هستی مادر دردانه ی من ماه درخشنده ی اختر صد بوسه به رویت به فدایت دل و جانم یک ثانیه بی تو نتوانم نتوانم....... بی تو هرگز  نازنینم ٬نوبهارم٬باتو گم گشته خزانم با تو دنیا رام و شیرین ٬بی تکلف مهربانم ماهتاب روشن من ٬هر چه تاریکی رمیده رنگ شب تاری غباری٬گردغم دیگر ندانم عشق شورانگیزت ای جان چون نفس در من دمیده جای خون جوشیده عشقت در وجودم در رگانم دل به یغما برده ای بیدل منم دلدار تو خود فراموشم شده٬سرشارم از تو در نهانم من چه خوانم نامت ای رنگین ترین رویای من انتهای هر چه خوبی٬عاجز و الکن زبانم لحظه ای هرگز مبادا بی تو مانم جان من               &nbs...
31 ارديبهشت 1393

رادمهرم مایه آرامشم معجزه کوچکم

هدیه بی نظیر خدا ، رادمهر قشنگم وقتی خسته یا دلگیرم ، این تویی که با اون چشم های دلربا و نگاه جادوییت  درد رو تو چشم هام می خونی و بی هیچ حرف و بهونه گرمای آغوش کوچیک رو مرهم دردم می کنی . نازنین بی رقیبِ من ، تویی که با دست های کوچیک و قد کوتاهت محکم تر از هر مردی کنارم ایستادی ، و من هر لحظه خدا زو از بخشش دستات به من سپاس  می گم ، معجزه کوچیکِ من ، مایه آرامشم ، ازت ممنونم که هستی!    ...
28 ارديبهشت 1393